دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

بدون شرح

اول سال بود و گربه ای داشت پوست پرتقال میجوید!
یا کریم ها به دنبال جفت خود می پریدند و جای خلوت پیدا نمیکردند!
و از اضطراب ترافیک سیزدهم ، سبزه های زیادی از حال رفته بودند!
ماهی قرمز را که خدایش بیامرزد!
از آجیل ها فقط تخمه ژاپنی ها مانده بودند ، و پسته ها فهمیدند نباید بی هیچ دلیلی برای هر اجنبی بخندند!
فرجام هر خنده ی بی دلیلی تلخ است!

امروز سومین روز بهارست و به امید آنکه دید و بازدید ها را محدود به همین چهار روز تعطیلی اول سال نکنیم!