به نام خدا
خدایی که اذن می دهد، خدایی که بعضی اجازه ها را به ما داده ، یعنی به همه ما داده، یعنی به همه ی موجودات عالم اجازه داده که موجود باشند، و بعضی اجازه ها را مخصوص و منحصر به فرد قرار داده، اجازه داده که پرنده ها پرواز کنند، گیاهان فتوسنتز کنند، باکتری ها مخمر باشند، زنبورها گرده افشانی کنند، و خورشید بتابد، و آب در تکاپو برای حیات از خویش مایه بگذارد، و اجازه داده که آدمی بخورد بیاشامد و اسراف نکند!
از میوه ی گیاهان بخورد، از گوشت حیوانات تناول کند، از شهد زنبورها بنوشد، و از آب به نحو احسنت استفاده کند!
در اینجا به دنبال مصرف صحیح و الگوی مصرف نیستم، بلکه از اذن و اجازه ی خدا میخواهم بنویسم!
از تمام نعمات خدا که نام ببریم و از تمام اجازه هایی که خدا به ما داده که زندگی کنیم ، شماره کنیم، یک اذن و یک اجازه، تشکر مازاد و بندگی تمام می طلبد...
و آن نماز است
نمازی که سخن گفتن با معبود و خالق این نعمات است
دوستی میگفت تا به حال به کلمه اذان دقت کرده ای، و من چند روز به کلمه اذان دقت کردم
تا اینکه دیدم در برنامه ای نوشته بودند ) از آن می گویند (.
وقتی می خواهیم به دیدار رییس یک اداره برویم ،باید با منشی او هماهنگ کنیم، باید اجازه بگیریم ، اجازه ملاقات!
و منشی نمی آید از مدیر برایمان بگوید
خدای به این عظمت که اگر میخواست ما نبودیم و کائنات نبود، خود تعیین وقت می کند و خود اجازه ملاقات می دهد...
پس
نه در آن لحظه از آن نمی گویند، بلکه در آن لحظه اذان می گویند!
در هرروز پنج مرتبه اجازه سخن گفتن می دهد، اجازه ابراز وجود بندگی میدهد، اجازه کسب اعتماد به نفس میدهد، اجازه میدهد که از او طلب کنی، و ملائک به گرداگردت می گردند و تحویلت میگیرند...
پس اقامه کن نمازت را که اجازه داده اند به تو...
واین بنده همان ارباب رجوعی ست که باید منتظر اذن باشد نه اینکه خدا به دنبال او بیاید!
و چه رایگان این قرارملاقات از دست می رود
چه ساده از دست میدیم
چه ساده گناه می کنیم ...