هوالحق
این رو وقتی مینویسم که دوامتحان خیلی مهم دارم،
این روزها هرچه بودم و هرچه خواهم شد رو سپردم به دست خدا، از اون چیزی که بودم تا یه برهه از زمان راضیم، از اون به بعدش نه!
از اون چیزی هم که درانتظارمه خبر ندارم اما خدا رو دارم.
این گذشته و آینده و حال بسیاربسیار ناملموس میشود دز این دوره زمانه!
نمیفهمی زمان چجور می آید و چجور می رود.
دلمم تنگه برای
روزگاریست که همه نیاز ما را رصد می کنند جز خودمان،
سلفی ها سر شیعه می برند،
و در ویترینهای یهود زنان غیریهود به حراج می گذارند !
روزگارسیت که هــالیوود به جای ما تخیل می کند ،
فیسبـــوک ارتباط میگیرد،
و صدا و سیمـــــــــا حرف می زند!!!
روزگاریست که مذاکره می کنند و میگویند بیایید و با ما بسازید،
بگو زحمتشان نشود ما خودمان در کار ساخت و سازیم!
مسکن اجتماعی میسازیم، پایش و پویش میسازیم، اصلا طلاق نداریم و باهم می سازیم،
سرانه کتابخوانی ما مهم نیست اما برای شکم خود کباب پز دوگانه سوز می سازیم،
به تعداد کافی آمبولانس داریم پس کلکسیون پراید می سازیم،
چشمه ی فرهنگیم ولی فقط موسیقی را خوب می فهمیم و نوازنده انواع سازیم...
ما برنامه زندگیمان تکمیل است آهای مردم دنیا شما شبیه ما چرا نمی شوید؟!
روزگار ما هم روزگاریست برای خودش
راستی اگر بخواهند آیندگان برای ما روزی روزگاری بسازند چه خواهند ساخت؟!
روزگاریست که هر انحنایی را با سکه طلا میکشند!