به نام خدا
شب عاشورا بود و من بعد از تمام شدن مراسم در یکی از خیابانهای مرکزی شهر ساعت 2 بامداد رهسپار منزل شدم !
کوتاه عرض کنم که خاطرتان کوچک مکدر شود !
بنا به دلایلی تک و تنها بودیم و فاقد وسیله نقلیه ! و به این مصیبت هوای سرد و بسته بودن آن خیابان جهت آمادگی برای روز عاشورا را نیز اضافه کنید! این اولین شبی نبود که پیاده آن خیابان طویل را طی میکردم تنها امیدی که داشتم این بود که به میدان انتهایی آن خیابان برسم و مرکبی مرا برساند!
خلاصه به میدان رسیدیم و منتظر تاکسی ! خودروهای خالی می امدند و می رفتند و دریغ از ترمزی مقابل پای من!
بر ان شدم که در حاشیه خیابان قدم زنان بروم تا مگر دلی بسوزد و در ان لحظات سرد خیری انجام دهد و هم اخروی مزد بگیرد و هم دنیوی کرایه اش را بگیرد!
و ار آنجا که خدا فرموده لاتقنطوا من رحمه الله همچنان امیدوار بودم که مسلمانی پیدا شود!
فقط همین را بگویم که ساعت 3 و ده دقیقه به منزل رسیدم و خودروهای خالی که به وسیله ی من برایشان امتحان الهی رقم خورد و همه رفوزه شدند!!! همین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ ن: کار خیر یعنی خالی نروی ...
میــ ـگویند امام حـ ـ ـسین(ع) همیشه یتیــــ ـمـ ـ ـان را در آغوش می گرفتند ..
به راستے
چه کسـ ـ ـی امــ ـشب یتیمان حسین را نوازشـ ــ ـ کنــ ـ ـد ؟؟
[ناراحت][ناراحت][ناراحت][ناراحت]
التماس دعای فرجـ ـ ـ ـ [گل][گل]
شاید خدا میخواسته شمارو امتحان کنه که ببینه حاضری واسه
امام حسین تو اون شب سرد عزاداری کنید یانه
اینم هست ولی خب این اولین بارم نبود که!
سلام
متاسفانه مکررا با این صحنه ها مواجه شدم
موفق باشید
التماس دعا
آقا شما خیلی خودتو تحویل گرفتیا!!!
ما اگه خودمونو تحویل گرفته بودیم الان باید کنار یارمون میبودیم!