دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

نباید این چنین میشد

بسم رب الحسین
ماومجنون همسفربودیم دردشت جنون ،اوبه مقصدهارسید وماهنوزآواره ایم..


وادی امروز ما از آن وقتی رنگ باران را ندید که کبر و غرور بر تن مورد دار ریاکاران شد و در سکوت بی مضمون و بی محتوایی اجازه حرف زدن پیدا کرد

از ان وقتی رنگ خون من و تو متفاوت شد که سایه شوم غفلت از خدا بر مسیری که از آن قرار بود بگذریم افتاد خیلی ها عبور کردند و رنگ خونشان رنگین تر شد

از ان لحظه ای که عبودیت مدرنیزه شد نیت ها کردندو نمازشان را میان محراب مرفهین بستند 

و ما هنوز هم به دنبال ...

هرگز به خود نمی اییم بیا تا به خود آییم
..........................................................................................................

آه یـــــاران ! اگر در این دنیـــــ ای وارونه ، رســــــ م مــــــردانگی این است که ســــ ر بریـــــ ده مردان را در تشـــــت طلا نهند و به روسپیان هـــــدیه کنند ... بگـــــذار اینچنین باشد .... ایـــــن دنیـــــا و ایـــــن ســــ ر ما !شهیدآوینی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد