دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

بزی

بزی 

آهای بزی 

کری؟؟؟

طرف علفها نروووووووو

مگر کوری تابلو "نگاه هم ممنوع " را نمیبینی!!!!

بعید میدانم حس چشاییت فعال شده باشد، 

اصلا گفتند بزهایی که اشلوغ ندارند،چشمانشان راببندند وازکنار علفها ردشوند! 

مزه کردن علف گران آب میخورد.. 

بگو علف برای بزها قدغن شده، 

اصلا میخواهیم علفها را ترشی بیاندازیم...


...........................................................................................................

ترشحات مخچه ما هم گاهی ترش و شیرین میشود ! 

مردادی من!

مرداد! ماه خوبی ست، گرم است، 
هم از نور خورشیدش! 
و هم از لبخند نورسیده هایی که درآن خندیده اند
رمضان آرزو دارد دوباره مردادی شود،
یعنی مرداد ورمضان دوباره به هم می رسند؟!

اینجا دانشگاه است

به نام خدا


درمورد دانشگاه میخواهم بنویسم .. قبل از کنکور به این می اندیشیدم که دانشگاه چیست؟ دانشگاه در تصور من نمی گنجید .. کاخی ساخته بودم برای خودم !

اما بعد از دو ترم فهمیدم دانشگاه خالی از ذره ای تعقل است ! غرق در ابتذال و هوس! محلی نه برای تعامل که برای تقابل ! و نه برای تقابلی سازنده که برای جناح بندی و زد و بندهای سیاسی پوچ!

از دانشجو استفاده ی ابزاری میکنند برای سیاستهایشان ! فکر دانشجو را هرز می دانند!

امروز می بینم که همه ی آنچه در دانشگاه آرزو داشتم وجود ندارد 

دانشگاه محلی است برای تغییر آمال و آرزوها راستین ... و تبدیل آنها به خواسته هایی پست!

در دانشگاه نه قلبی باز برایت می ماند و نه چشمی روشن , در دانشگاه هویتت را میگیرند تا در خوراک روزانه ات نفرت از عقاید و بداخلاقی بگنجانند

در دانشگاه قدمهای استوارت را با بندهای هوس به بند میکشند حتی اگر در دستگاه استواری ایستاده باشی!


خبری از علم الهی و عمل لقاء اللهی نیست و راههایی پر پیچ و خم بر دوراهی های درونت می گذارند ! دوراهی هایی که یکی صراط مستقیم است و دیگری بیراهه ای با شیب کند و رو به پایین!


دین را برایمان سخت نگرفته اند ... خود بر دینداریمان سخت میگیریم 

بی دینی را برایمان روشن نساخته اند تا خود در آن قدم نگذاریم !


دانشگاه محلی است برای مشاجره , یکی بر طبل غیرت خود میکوبد و از دین میگوید و یکی اصرار دارد که بر بی حیایی خود اصرار کند!

در دانشگاه سخنان حق را میان جزوه ها و دفتر دستکهای نا نوشته میگذارند و حرفهای بیهوده را الویت میدهند 

دانشگاه محل کسب مدارج عالیه و مدارک فوق علی فوق است اما در این اجبار خانه هرچه بر علمت افزوده میشود از زیباییهای معنویتت کاسته میشود و بر زنگار قلبت افزوده! 

در دانشگاه قنوت را زیبا نمی گیرند و سجود را با حقانیت الله به جا نمی آورند !

دانشگاه محلی است برای آموختن تکرار علومی که عمری است بشر را از خدا غافل ساخته اند 

خبری از جواب "علم بهتر است یا ثروت " نیست , ذات دانشگاه یعنی ثروت و علم ابزاریست برای ثروت اندوزی ... وگرنه چه کسی با هدف عالم شدن به دانشگاه می آید عالم شدن هدفی ست الهی و در سیر کمال است چیزی که با ثروت اندوزی منافات دارد نباید در دانشگاه باشد

در دانشگاه علاوه بر علم تجربی به تو می اموزند ناخواسته به سمت فجور بروی , تو را در حصار فاصله از حقیقت نگه میدارند تا بی خبر بمانی و در سراب رسیدن به صفای باطن نگاه میدارند تا تشنه , دشنه بر باطن خود بزنی !

در دانشگاه باور را برای خودت داشته باش ! چیزی که اساتید به خورد دانشجو می دهند تا شیطان را در این زمین اسلامی سواری دهند !

دانشگاه یعنی: ادب هیچ ! حیا هیچ! خدا را هم فراموش کن!


وای به حال آن روز که داوطلبان فدای این نگرش شوند خبر رسیده که 100 درصد داوطلبان دانشجو میشوند!

جمعه ای میشود!

جمعه ای میشود 

که خطها کشیده شود

بر دفتر اسباب 

بر حماقت پیروان باب

بر اومانیسم

سکولاریسم

مارکسیسم

به سراب

به جهالت در وجود اعراب

به بلاد غرب

دسیسه ها

و مردم در خواب

می آید زمان آمدنش

که سربلند شود 

شیعه ی بحرینی 

و مقاومت سوری

اسلام ناب

از توطئه ها

از مصایب پر اضطراب

می اید امید سید الشباب ...

میانمار




کینه ابلیس سوزان است 
و تو نقشی مهم در خشم ابلیسها داری 
مسلمان میانماری!

تو اهل روزه ای 
مانوس قرآنی 
مسلمانی!!!!
گناهت نیست آیا کم؟؟؟؟
تودرچشمان شیطانها
تیغ خنجری
خاری
توقع نیست نسوزاند تو را صهیون و بودایی