ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ درد و دغدغه و حال خوش و حرفهای نگفته ای مانده اینجا درون گلویم اگر دیدی حرفهایم درشت و زمخت و خودخواهانه است بدان حرف نیست بغض است اگر دیدی حرفایی از جنس دلت می گویم بدان فطرتم گل انداخته و غنچه ی احساس و روحیه ام باز شده اگر دیدی حرفهایم را با شـِـکوه میگویم بدان درد ست و درمانش پیدا نشده حرفهای لاعلاجم را هیچ گاه نمیفهمی مگر آنکه خودت هم حرف لاعلاج که نون و آبی برایت نمی آورد داشته باشی .............. عادت دارم همه چیز را از صفر شروع کنم ! این باره هم با من هم قدم میشوی؟! انسان تنها ناتوان می ماند در لابه لای اصطکاک مدرنیته بر روح آدمی ............................................... حالا که آمده ای خوش آمدی اوقاتت توامان با شادی کپی پیس نمیکنم مگر حرفی یا جمله ای شنیدنی!! *لطفـ(بدون ذکر منبع)ــا شما هم کپی نکنید *